ظاهراً شوهر آنقدر همسرش را کار کرده بود که او آماده بود هر سوراخی در بدن او ایجاد کند تا فقط استراحت کند، بنابراین همسایه ای را پیدا کرد که هر از گاهی در حضور او او را لعنت می کند. در عین حال، او کاملاً مهار نشده است، و در الاغ و در تمام شکاف هایی که او می خواهد، تسلیم می شود، زیرا خروس بزرگ او را کاملاً دوست دارد، با قضاوت از ناله های او، حتی بیشتر از کامل.
چنین سیاهپوستان بزرگ و لعنتی چنین بچه ای. یکی دختری را در آغوش گرفته و دیگری حیلهگری میکند، من قبلاً چنین چیزی را ندیده بودم. معلوم شد که این سه نفر چیزی هماهنگ است، چنین سیاهپوستان بزرگ و به آرامی این توریست را لعنت کرده است.