ابتدا فکر می کردم که پدربزرگ در پایان آن خواهد مرد، اما برعکس شد: او دختر بیچاره را لعنت کرد و یک سطل اسپرم را نیز در بیدمشک ریخت. البته تقریباً تمام کارهایی که دختر به تنهایی انجام می داد، اما پدربزرگ نیز در بالای آن قرار داشت: در آن سن، بسیاری از آنها اصلاً نمی توانند کار سختی را تحمل کنند. دختر به طرز شگفت انگیزی می مکد: بدون مشکل کل خروس را می بلعد، من خودم او را لعنت می کردم!
دیلیون هارپر سال هاست که شخصاً من را با توانایی خود در انجام کارهایی با گلوی خود خشنود کرده است که متأسفانه دختران دیگر هرگز رویای آنها را نمی دیدند. مضراب گلوی عمیقی که او به معشوق خوش شانسش می دهد استادانه است، وای!