//= $monet ?>
کاش منم جای اون پسر بودم این دختر به نظر می رسد که با انواع گزینه های جنسی سرگرم می شود. ظاهر او بسیار تحریک کننده به نظر می رسد: این کاف مشکی، کفش بلند مشکی، یخ تاکسیدو. فقط با دیدن او میل مردانه بیدار می شود، به خصوص زمانی که او شروع به زدن بامزه کرد. او او را در تمام سوراخ هایش لعنت کرد، و حالا یک پسر می تواند به حسادت سیاه حسادت کند.
اوباش ها دارند پرونده هایشان را حل می کنند، اما زن یکی از آنها می خواهد لعنت کند. شوهر حال و حوصله ای ندارد، اما رفیقش اصلا بدش نمی آید که گونه او را برآمده کند. مادر به همسرش اطمینان می دهد که نیازی به حسادت نیست - او به اندازه کافی برای همه وجود دارد! و چه، دلیلی برای آن وجود دارد - و دوستان خوشحال هستند و اسپرم در توپ ها دست نخورده است. اگر زن عوضی است، پس این یک مزیت برای شهرت است - خانه ای پر از مهمان و هدایا. علاوه بر این، او بیرون نمی رود، همه را به خانه می برد، زیر نظر شوهرش.
مطیع بودن و کتک خوردن سرنوشت زن است. هر عوضی می خواهد تنبیه شود و حجامت شود. و اگر استاد بخواهد، نه تنها توسط دوستانش، بلکه توسط ماشین هایی که دیک دارند، او را لعنت می کنند. در همان زمان، دوشیزه بیشتر و بیشتر شهوتران و در دسترس می شود. هوس اکنون دلیل وجودی اوست.